Artifact
[ˈɑːrtɪfækt]Noun
an object that is made by a person, especially something of historical or cultural interest
چیزی که توسط انسان ساخته شده است (به ویژه ابزار و ظروف و جنگ افزارهای انسان اولیه)، دست ساخت، مصنوع، دست ساز
Examples
Gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb
ابزار زرین و سیمین یافته شده در یک قبر ماقبل تاریخ
The museum has a fascinating collection of Celtic artifacts.
این موزه مجموعه ای جذاب از مصنوعات سلتی دارد.
But no dream or artifact looms as large as his words.
اما هیچ رویا یا مصنوعی به بزرگی کلمات او نیست.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.