دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و چهار ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Artifact

  [ˈɑːrtɪfækt]

Noun

​an object that is made by a person, especially something of historical or cultural interest

چیزی که توسط انسان ساخته شده است (به ویژه ابزار و ظروف و جنگ افزارهای انسان اولیه)، دست ساخت، مصنوع، دست ساز

Examples

Gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb

ابزار زرین و سیمین یافته شده در یک قبر ماقبل تاریخ

The museum has a fascinating collection of Celtic artifacts.

این موزه مجموعه ای جذاب از مصنوعات سلتی دارد.

But no dream or artifact looms as large as his words.

اما هیچ رویا یا مصنوعی به بزرگی کلمات او نیست.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>