دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Charlatan

  [ˈʃɑːrlətən]

Noun

a person who claims to have knowledge or skills that they do not really have

(کسی که به دروغ ادعا به داشتن دانش و مهارتی کند) شارلاتان، حقه باز، نیرنگ باز، قلابی، شیاد، پاچه ورمالیده

Synonyms

fraud, cheat, fake, sham, pretender, quack, con man, impostor, fraudster, swindler, mountebank, grifter, phoney or phony

Examples

A planetary charlatan

شیاد خانه به دوش

A charlatan doesn't murder with a knife.

یک شارلاتان با چاقو نمی کشد.

The charlatan who had presented himself as a physician was arrested.

حقه‌بازی که خود را به عنوان پزشک جا زده بود دستگیر شد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>