دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس پنجم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Probe

  [prəʊb]

Noun

a complete and careful investigation of something

وارسی، بررسی، فروپژوهی، گمانه‌زنی، کند و کاو، کاوش، فراجویی

a spacecraft without people on board that obtains information and sends it back to earth

(اکتشاف جغرافیایی یا فضایی و غیره) فرا پژوهی، یاب‌جویی، سفینه‌ی یابشگر، فضانا و پژوهشی

a long, thin metal tool used by doctors for examining inside the body

(برای معاینه‌ی زخم و غیره) میله، قاشقک، سوند، میل، سیخ، پروب، (با میله) معاینه، میله‌زنی، مته‌زنی

a small device put inside something and used by scientists to test something or record information

(هر چیزی که برای سنجش در چیز دیگر فرو می‌کنند مانند الکترود یا لوله‌ی پیتوت) ردیاب، درون سنج، نمونه بردار

Synonyms

exploration, investigation, reconnaissance, feeler, inquest, inquiry, inquisition, research

Examples

A space probe

کاوش فضا

A probe into the secrets of the Amazon forest

یاب جویی اسرار جنگل آمازون

Another probe was launched yesterday.

یک فضاناو پژوهشی دیگر دیروز به فضا پرتاب شد.

The police started a probe into the secret bank accounts of the terrorists.

پلیس بررسی حساب‌های بانکی محرمانه‌ی تروریست‌ها را آغاز کرد.

Probe

  [prəʊb]

Verb

to ask questions in order to find out secret or hidden information about somebody/something

(با دقت زیاد) بررسی کردن، وارسی کردن، کند و کاو کردن، یابشگری کردن، یاب جویی کردن، کاوش کردن، کاملاً بررسی‌ کردن، تحقیق‌ کردن

to touch, examine or look for something, especially with a long, thin instrument

(زخم و حفره و غیره را با میله و غیره) کاوش کردن، فروپژوهی کردن، معاینه کردن

Synonyms

examine, research, go into, investigate, explore, test, sound, search, look into, query, verify, sift, analyze, dissect, delve into, work over, scrutinize, poke, prod, feel around

Examples

The lawyer probed the man’s mind to see if he was innocent.

وکیل‌ ذهن‌ مرد را کاوش کرد تا بفهمد آیا او بی‌گناه است‌.

After probing the scientist’s theory, we proved it was correct.

بعد از بررسی‌ فرضیه‌ی دانشمند ثابت‌ کردیم‌ این‌ نظریه‌ صحیح‌ است‌.

King Henry’s actions were carefully probed by the noblemen.

اعمال شاه هنری به دقت‌ توسط‌ اشرافیان بررسی‌ شد.

The detective's probing questions

پرسش‌های بازجویانه‌ی کارآگاه

Newspapers probed into police corruption.

روزنامه‌ها فساد در نیروی پلیس را مورد بررسی دقیق قرار دادند.

He was probing the mud with a stick looking for the ring he had dropped.

او با چوب گل را هم می‌زد و دنبال انگشتری می‌گشت که از دستش افتاده بود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>