Wail
[weɪl]Noun
a long, loud, high cry expressing pain or very sad feelings; a sound similar to this
ندبه، زاری، ضجه، فغان، صدای ناله و زاری
Synonyms
bay, howl, moan, ululation, yowl
Examples
The wail of an air-raid siren
نالهی آژیر حملهی هوایی
A wail of despair
ناله ی ناامیدی
The distant wail of sirens
ناله آژیرهای دوردست
The child let out a high-pitched wail.
کودک ناله بلندی کشید.
Wail
[weɪl]Verb
to make a long, loud, high noise because you are sad or in pain AND to cry or complain about something in a loud high voice
به خاطر اندوه یا درد بلند و کشیده فریاد زدن، ندبه کردن، موییدن، زنجیدن، ناله و زاری کردن، زاریدن، چاویدن، شیون کردن، صدای غمانگیز ایجاد کردن
Synonyms
cry, weep, grieve, lament, keen, greet, howl, whine, deplore, bemoan, bawl, bewail, yowl, ululate, yell, howl, shriek, screech, yelp
Examples
When tragedy struck, the old people began to wail.
وقتی فاجعه اتفاق افتاد، افراد پیر شروع به گریه و زاری کردند.
In some countries the women are expected to wail loudly after their husbands die.
در بعضی از کشورها، انتظار میرود زن ها پس از مرگ شوهرانشان با صدای بلند گریه کنند.
When the Yankees lost the World Series, there was much wailing in New York.
وقتی تیم یانکیها در سری مسابقات جهانی بازنده شد در نیویورک ناله و زاری به راه افتاد.
A child wailing for her mother.
کودکی که برای مادرش گریه و زاری میکند.
The wind is wailing in the trees.
باد در میان درختان ناله میکند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما