Debtor
[ˈdetər]Noun
person who owes something to another OR a person, a country or an organization that owes money
شخصی که به شخص دیگری بدهکار است، (شخص یا موسسه یا ملت) مدیون، وامدار
Synonyms
borrower, mortgagor, loanee, drawee
Examples
If I borrow a dollar from you, I am your debtor.
اگر یک دلار از شما قرض بگیرم بدهکار شما هستم.
As a debtor who had received many favors from the banker, Mr. Mertz was reluctant to testify against him.
آقای «مِرتز» به عنوان بدهکاری که مساعدت های زیادی از جانب رئیس بانک دریافت کرده بود، مایل نبود علیه او شهادت دهد.
A gloomy debtor’s prison was once the fate of those who could not repay their loans.
زندان تاریک بدهکاران، زمانی سرنوشت کسانی بود که نمیتوانستند وام های خود را باز پرداخت کنند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما