Legible
[ˈledʒəbl]Adjective
able to be read; easy to read; plain and clear OR (of written or printed words) clear enough to read
قابل خواندن، راحت برای خواندن، ساده و آشکار، (خط و غیره) خوانا، روشن
Synonyms
readable, clear, plain, bold, neat, distinct, easy to read, easily read, decipherable
Examples
Julia’s handwriting is beautiful and legible.
دست خط «جولیا» زیبا و خوانا است.
Nancy hesitated in her reading because the words were scarcely legible.
«نانسی» در خواندن خود، درنگ میکرد چون کلمات به سختی قابل خواندن بودند.
Our teacher penalizes us for compositions which are not legible.
معلم ما، ما را به خاطر انشاءهایی که خوانا نیستند تنبیه میکند.
Legible handwriting
خط خوانا
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.