دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و نه ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Legible

  [ˈledʒəbl]

Adjective

able to be read; easy to read; plain and clear OR ​(of written or printed words) clear enough to read

قابل‌ خواندن، راحت‌ برای خواندن، ساده و آشکار، (خط و غیره) خوانا، روشن

Synonyms

readable, clear, plain, bold, neat, distinct, easy to read, easily read, decipherable

Examples

Julia’s handwriting is beautiful and legible.

دست‌ خط‌ «جولیا» زیبا و خوانا است‌.

Nancy hesitated in her reading because the words were scarcely legible.

«نانسی‌» در خواندن خود، درنگ‌ می‌کرد چون کلمات به‌ سختی‌ قابل‌ خواندن بودند.

Our teacher penalizes us for compositions which are not legible.

معلم‌ ما، ما را به‌ خاطر انشاءهایی‌ که‌ خوانا نیستند تنبیه‌ می‌کند.

Legible handwriting

خط خوانا

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>