دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ واژه‌های ۱۱۰۰ درس سی و نه ۵۰۴ هفته دوازدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Placard

  [ˈplækɑːrd]

Noun

a notice to be posted in a public place; poster OR a large written or printed notice that is put in a public place or carried on a stick in a march (= a formal walk to protest about something)

یک‌ آگهی‌ که‌ باید در مکان عمومی‌ نصب‌ شود، پلاکارد، پوستر، دیوار آویز، آگهی (دیواری یا قابل حمل)، شعار نوشته

Synonyms

notice, bill, advertisement, poster, sticker, public notice, affiche

Examples

Colorful placards announced an urgent meeting.

پلاکاردهای رنگین‌، نشستی‌ فوری را اعلام می‌کردند.

Placards were placed throughout the neighborhood by rival groups.

گروه های رقیب‌، پلاکاردها را در سراسر محله‌ نصب‌ کردند.

Numerous placards appeared around the city calling for volunteers.

برای فراخواندن داوطلبان اعلامیه‌های متعددی در سراسر شهر پدیدار شد.

The strikers were carrying placards.

اعتصابگران تابلوهای شعار حمل می‌کردند.

A huge placard saying ‘Welcome to Derby Ville’

پلاکارد بزرگی با مضمون "به دربیویل خوش آمدید"

They were carrying placards and banners demanding that he resign.

آنها پلاکاردها و بنرهایی در دست داشتند که خواستار استعفای او بودند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>