Scald
[skɔːld]Noun
an injury to the skin from very hot liquid or steam
(در اثر آبگونه یا بخار داغ) سوختگی، تاول
Examples
For minor burns and scalds, cool the affected area under running water.
برای سوختگی و تاول جزئی، ناحیه آسیب دیده را زیر آب جاری خنک کنید.
Scald
[skɔːld]Verb
pour boiling liquid over; burn with hot liquid or steam; heat almost to the boiling point OR to burn yourself or part of your body with very hot liquid or steam
مایع داغ روی چیزی ریختن، با بخار یا مایع داغ سوزاندن، تقریباً تا نقطهی جوش حرارت دادن، (با آب داغ یا بخار) سوزاندن، تاولدار کردن، سوختن
Synonyms
blister, whip
Examples
Do not neglect to scald the dishes before drying them.
فراموش نکن قبل از خشک کردن ظروف، آنها را خوب با آب جوش بشویی.
The scalding lava pouring from the mountain placed everyone in peril.
گدازه های جوشانی که از کوه بیرون میریخت، همه را به خطر انداخت.
By being hasty, Stella scalded her hand.
«استلا» بخاطر شتاب زدگی، دستش را با آب جوش سوزاند.
The samovar fell on Mahvash and scalded half of her body.
سماور روی مهوش افتاد و نیمی از تن او را سوزاند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما