دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس چهل ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Epidemic

  [ˌepɪˈdemɪk]

Noun

an outbreak of a disease that spreads rapidly; so that many people have it at the same time OR a large number of cases of a particular disease or medical condition happening at the same time in a particular community

شیوع یک‌ بیماری که‌ به‌ سرعت‌ منتشر می‌ شود بطوریکه‌ افراد زیادی همزمان به‌ آن مبتلا می‌شوند، (بیماری) واگیردار، مسری، قابل انتقال، همه گیری (سرایت بیماری در جایی)

a sudden rapid increase in how often something bad happens

(مجازی) گستردگی

Synonyms

outbreak, plague, growth, spread, scourge, contagion, spate, wave, rash, eruption, upsurge

Examples

All of the schools in the city were closed during the epidemic.

تمام مدارس شهر در زمان شیوع بیماری مسری بسته‌ بودند.

During the epidemic we were forbidden to drink water unless it had been boiled.

در جریان بیماری همه‌ گیر از خوردن آب جوشانده نشده ممنوع شدیم‌.

Cold epidemics are not rare in wintertime.

همه‌گیری ناشی از سرماخوردگی در زمستان نادر نیست.

The epidemic of rioting that had inundated the country.

همه‌گیری بلوا و شورش که سرتاسر کشور را فرا گرفته بود.

Epidemic

  [ˌepɪˈdemɪk]

Adjective

(of something bad) occurring more and more frequently in a particular place

(اتفاق یا چیزی بد) فراگیر، همه گیر، به کرات، گسترده

(of a disease or medical condition) with large numbers of cases occurring at the same time in a particular community

بیماری همه گیر، مرض مسری، واگیره

Synonyms

widespread, wide-ranging, general, sweeping, prevailing, rampant, prevalent, rife, pandemic

Examples

The depiction of violence in the movies has reached epidemic proportions.

تجسم‌ خشونت‌ در فیلم‌های سینمایی‌ به‌ ابعاد گسترده ای رسیده است‌.

Car theft is now reaching epidemic proportions.

سرقت خودرو در حال حاضر به ابعاد وسیعی رسیده است.

Marriage breakdown in the West has reached epidemic proportions.

فروپاشی ازدواج (جدایی زوجین) در غرب به بسیار گسترده شده است.

Cholera is an epidemic disease.

وبا یک بیماری همه گیر است.

That year many children died of epidemic fevers.

آن سال کودکان زیادی از تب های همه گیر مردند.

An unknown epidemic terrified the islanders.

یک بیماری همه‌گیر ناشناخته مردم جزیره را دچار وحشت کرده بود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>