دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سوم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Inadvertent

  [ˌɪnədˈvɜːrtnt]

Adjective

done by accident, without being intended

غیرعمدی، ندانسته، ناخواسته، بی‌خواست، بی‌توجه، بی‌دقت، سربه هوا

Synonyms

unintentional, accidental, unintended, chance, careless, negligent, unwitting, unplanned, thoughtless, unthinking, heedless, unpremeditated, unheeding

Examples

An inadvertent mistake

اشتباه غیرعمدی

An inadvertent omission

یک حذف سهوی

Inadvertent exposure to chemicals

قرار گرفتن ناخواسته در معرض مواد شیمیایی

Later, he was embarrassed by his inadvertent outburst.

بعداً ، او از فوران خشم ناخواسته خود شرمسار شد (خجالت کشید).

Numerous inadvertent casualties occurred during the battle.

در طول این نبرد تلفات ناخواسته بی شماری رخ داده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>