Inexorable
[ɪnˈeksərəbl]Adjective
(of a process) that cannot be stopped or changed
یکدنده، سمج، بیامان، تغییر ندادنی
not capable of being persuaded by entreaty
سخت دل، سنگدل، بیگذشت، بیرحم
Synonyms
unrelenting, relentless, implacable, hard, severe, harsh, cruel, adamant, inescapable, inflexible, merciless, unyielding, immovable, remorseless, pitiless, unbending, obdurate, ineluctable, unappeasable
Antonyms
flexible, lenient, relenting, yielding, bending, movable
Examples
An inexorable enemy
دشمن بیمروت
Inexorable fate
سرنوشت تغییر ناپذیر
The inexorable rise of crime
افزایش اجتناب ناپذیر جنایت
This is where the inexorable logic of the theory breaks down.
اینجاست که منطق غیرقابل انکار نظریه در هم می شکند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.