Precocious
[prɪˈkəʊʃəs]Adjective
(of a child) having developed particular abilities and ways of behaving at a much younger age than usual
(به ویژه کودک) پیشرفتهتر از سن خود، پیشرس، استثنایی، زود شکوف
Synonyms
advanced, developed, forward, quick, bright, smart
Antonyms
slow, dense, backward, retarded, underdeveloped, unresponsive
Examples
Mozart was a precocious child who gave concerts at the age of five.
موتسارت کودک استثنایی بود که در پنج سالگی کنسرت میداد.
Sexually precocious
از نظر جنسی زودرس
A precocious child who started her acting career at the age of 5.
کودکی باهوش که از 5 سالگی بازیگری را آغاز کرد.
From an early age she displayed a precocious talent for music.
او از همان دوران کودکی استعداد ناب خود را در موسیقی نشان داد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.