Deride
[dɪˈraɪd]Verb
to treat somebody/something as silly and not worth considering seriously
به باد تمسخر گرفتن، (از روی تحقیر) خندیدن به، مسخره کردن، ریشخند کردن، استهزا کردن، مچل کردن، دست انداختن
Synonyms
mock, ridicule, scorn, knock, insult, taunt, sneer, jeer, disdain, scoff, detract, flout, disparage, chaff, gibe, take the piss out of, pooh-pooh, contemn
Examples
He derided his enemies' criticism of his policies.
او انتقاد دشمنانش را از سیاستهای خود مورد تمسخر قرار داد.
The play was derided by the critics.
این نمایشنامه مورد تمسخر منتقدان قرار گرفت.
His views were derided as old-fashioned.
دیدگاه های او به عنوان قدیمی مورد تمسخر قرار گرفت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.