Eschew
[ɪsˈtʃuː]Verb
to deliberately avoid or keep away from something
دوری کردن (از چیز ناخوشایند یا بد)، احتراز کردن، اجتناب کردن، پرهیزیدن، پرهیزکردن
Synonyms
avoid, give up, abandon, have nothing to do with, shun, elude, renounce, refrain from, forgo, abstain from, fight shy of, forswear, abjure, kick, swear off, give a wide berth to, keep or steer clear of
Examples
Vegetarians eschew meat.
گیاهخواران از گوشت پرهیز میکنند.
A dieter usually eschews fattening foods.
افراد رژیمی معمولاً از غذاهای چاق کننده اجتناب می کنند.
A civilized leader must eschew violence.
یک رهبر متمدن باید از خشونت دوری کند.
To do this, they had to eschew blatant falsehoods.
برای انجام این کار، آنها باید از دروغ های آشکار اجتناب می کردند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.