دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Extortion

  [ɪkˈstɔːrʃn]

Noun

the crime of making somebody give you something by threatening them

به زور ستانی، اخاذی، درکشیدن، به زورگیری، اجحاف، گزاف فروشی، فروش به بهای غیر منصفانه

Synonyms

blackmail, force, oppression, compulsion, coercion, shakedown, rapacity, exaction

Examples

The prison guard was fired because of extortion of money from the prisoners.

زندانبان به جرم اخاذی از زندانیان اخراج شد.

He was arrested and charged with extortion.

او دستگیر و به زورگیری متهم شد.

Rebels extorted money from local villagers.

شورشیان از روستاییان محلی اخاذی کردند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>