Domicile
[ˈdɑːmɪsaɪl - ˈdəʊmɪsaɪl]Noun
a person's home
خانه، منزل، مسکن
the country that a person treats as their permanent home, or lives in and has a strong connection with
(حقوق) محل اقامت، محل سکونت (دایم)
Synonyms
dwelling, home, residence, house, settlement, pad, residency, abode, habitation, legal residence
Examples
She took me to her own domicile.
او مرا به خانهی خودش برد.
The place of domicile must be listed on the travel expense report.
محل اقامت باید در گزارش هزینه سفر ذکر شود.
Your wife will be unable to acquire a domicile in Britain until she takes up residence there.
همسر شما تا زمانی که در آنجا اقامت نکند نمی تواند اقامتگاهی در بریتانیا به دست آورد.
They were domiciles where families had gathered to share their love and lives with one another.
آنها اقامتگاه هایی بودند که خانواده ها در آنجا جمع شده بودند تا عشق و زندگی خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما