دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته دوازدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Expunge

  [ɪkˈspʌndʒ]

Verb

to remove or get rid of something, such as a name, piece of information or a memory, from a book or list, or from your mind

زدودن، حذف کردن، از قلم انداختن، محو کردن، پاک کردن، (از متن) زدن

Synonyms

erase, remove, destroy, abolish, cancel, get rid of, wipe out, eradicate, excise, delete, extinguish, strike out, obliterate, annihilate, efface, exterminate, annul, raze, blot out, extirpate

Examples

He insisted that the sentence be expunged from the contract.

او اصرار کرد که آن جمله از قرارداد حذف شود.

Details of his criminal activities were expunged from the file.

جزئیات فعالیت های مجرمانه وی از پرونده حذف شد.

She sought to expunge every trace of the event from her memory.

او به دنبال حذف هر اثری از این رویداد از حافظه خود بود.

The word ‘socialism’ has been expunged from the party’s manifesto.

کلمه «سوسیالیسم» از بیانیه حزب حذف شده است.

What happened just before the accident was expunged from his memory.

اتفاقی که درست قبل از تصادف افتاد از حافظه او حذف شد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>