Cryptic
[ˈkrɪptɪk]Adjective
with a meaning that is hidden or not easily understood
مرموز، سری، رمزی، مبهم، ناآشکار، سربسته، نهان، پرخیده
Synonyms
mysterious, dark, coded, puzzling, obscure, vague, veiled, ambiguous, enigmatic, perplexing, arcane, equivocal, abstruse, Delphic, oracular
Examples
Cryptic remarks
اظهارات سربسته
A cryptic message
پیام مرموز
The cryptic telegram he sent was more worrying than reassuring.
تلگراف مرموزی که فرستاد بیش از آن که اطمینان بخش باشد نگران کننده بود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.