دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته پانزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Abrogate

  [ˈæbrəɡeɪt]

Verb

to officially end a legal agreement, practice etc

لغو کردن، ملغی کردن، باطل کردن، فسخ کردن، بی‌اثر کردن

Synonyms

revoke, end, recall, withdraw, reverse, cancel, scrap, abolish, set aside, override, void, repeal, renounce, quash, take back, call back, retract, repudiate, negate, rescind, invalidate, annul, nullify, recant, obviate, disclaim, countermand, declare null and void

Examples

To abrogate a treaty

معاهده‌ای را لغو کردن

Both governments voted to abrogate the treaty.

هر دو دولت به لغو این معاهده رأی دادند.

The rule has been abrogated by mutual consent.

این قاعده با توافق طرفین نسخ شده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>