Abrogate
[ˈæbrəɡeɪt]Verb
to officially end a legal agreement, practice etc
لغو کردن، ملغی کردن، باطل کردن، فسخ کردن، بیاثر کردن
Synonyms
revoke, end, recall, withdraw, reverse, cancel, scrap, abolish, set aside, override, void, repeal, renounce, quash, take back, call back, retract, repudiate, negate, rescind, invalidate, annul, nullify, recant, obviate, disclaim, countermand, declare null and void
Examples
To abrogate a treaty
معاهدهای را لغو کردن
Both governments voted to abrogate the treaty.
هر دو دولت به لغو این معاهده رأی دادند.
The rule has been abrogated by mutual consent.
این قاعده با توافق طرفین نسخ شده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.