Landmark
[ˈlændmɑːrk]Noun
something, such as a large building, that you can see clearly from a distance and that will help you to know where you are
(هر نشانهی ساختگی مانند برج و تابلو و یا هر نشانهی طبیعی مانند درخت و تپه که مرز یا مکانی را مشخص کند) مرزنما، مرزنشان، جانشان، علامت مشخصه، جانما، نشانه
an event, a discovery, an invention, etc. that marks an important stage in something
نقطهی عطف، چرخشگاه، رویداد برجسته، رویداد بزرگ
a building or a place that is very important because of its history, and that should be preserved
جای دیدنی، جای مشخص کننده
Synonyms
feature, spectacle, monument, milestone, turning point, watershed, critical point, boundary marker, cairn, benchmark, signpost, milepost
Examples
Airplanes used the mountain as a landmark to find the airport.
هواپیماها برای یافتن فرودگاه از آن کوه بهعنوان نشانه استفاده میکردند.
There were landmarks and barbed wire all along the border.
در سرتاسر مرز نشانه و سیم خاردار وجود داشت.
The discovery of penicillin was a landmark in the history of medicine.
کشف پنیسیلین نقطهی عطفی در تاریخ پزشکی بود.
Khajoo Bridge is one of the most historic landmarks of Esfahan.
یکی از تاریخیترین جاهای اصفهان پل خواجو است.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما