Asperity
[æˈsperəti]Noun
the fact of being rough or severe, especially in the way you speak to or treat somebody
بدخلقی، کج خلقی، ترشرویی، زبری، درشتی، خشونت، بدی، زمختی، سختی، دشواری
Examples
The asperity of his remarks
تلخی گفتههایش
The asperity of the climate
بدی آب و هوا
The asperity of the situation
دشواری وضع
She pointed out, with some asperity, that it had all been my fault.
او با کج خلقی و لحن نامناسب اشاره کرد که همه اینها تقصیر من بوده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.