دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته پانزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Epithet

  [ˈepɪθet]

Noun

an adjective or phrase that is used to describe somebody/something’s character or most important quality, especially in order to give praise or criticism

(صفت یا لقب یا عبارتی که برای وصف شخص یا چیزی به کار می‌رود و معمولا تداعی منفی دارد) صفت، لقب، پاچنام

an offensive word or phrase that is used about a person or group of people

برچسب، انگ

Synonyms

name, title, description, tag, nickname, designation, appellation, sobriquet, moniker or monicker, curse, obscenity, blasphemy, swear word, imprecation

Examples

Racial epithets were scrawled on the walls.

القاب و انگ های نژادی روی دیوارها خط خورده بود.

The epithet "egghead" is sometimes used for an "intellectual".

واژه‌ی ((سر تخم مرغی)) صفتی است که گاهی به جای ((متفکر)) به کار می‌رود.

The film is long and dramatic but does not quite earn the epithet ‘epic’.

این فیلم طولانی و دراماتیک است اما لقب «حماسه» را به دست نمی‌آورد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>