دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته شانزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Gregarious

  [ɡrɪˈɡeriəs]

Adjective

​liking to be with other people, (of animals or birds) living in groups

(در مورد انسان‌ها و حیوانات) اجتماعی، گله‌زی، گروه زی، هم گرای، گروه‌گرای، معاشرتی، اهل رفت و آمد، مردم آمیز

Synonyms

outgoing, friendly, social, cordial, sociable, affable, convivial, companionable

Antonyms

reserved, withdrawn, solitary, antisocial, unsociable, standoffish

Examples

Pigeons are gregarious birds.

کبوتر پرنده‌ای گروه دوست است.

Homa is a gregarious woman.

هما زنی معاشرتی است.

Hugh was a popular and gregarious man.

هیو مردی محبوب و معاشرتی بود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>