دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس ششم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Defraud

  [dɪˈfrɔːd]

Verb

take money, rights, etc., away by cheating OR ​to get money illegally from a person or an organization by tricking them

گرفتن‌ پول و حقوق دیگران از راه کلاهبرداری، کلاهبرداری کردن از، گوشبری کردن، گول زدن (در امور مالی)

Synonyms

cheat, rob, con, do, skin, stiff, sting, rip off, fleece, swindle, stitch up, rook, diddle, bilk, gyp, pull a fast one on, cozen

Antonyms

aid, assist, be honest, give, help, offer

Examples

My aunt saved thousands of dollars by defrauding the government.

عمه‌ی من‌ با کلاهبرداری از دولت‌ هزاران دلار پس‌ انداز کرد.

If we could eliminate losses from people who defraud the government, tax rates could be lowered.

اگر بتوانیم‌ خسارات ناشی‌ از کلاهبرداری افراد از دولت‌ را حذف کنیم‌، نرخ مالیات را می‌توان پایین‌ آورد.

By defrauding his friend, Dexter ruined a family tradition of honesty.

«دکستر» با فریب‌ دادن دوستش‌، سنت‌ خانوادگی‌ درستکاری را از بین‌ برد.

He tried to defraud me too.

او کوشید گوش مرا هم ببرد.

She was defrauded of her money by her son-in-law.

دامادش پول او را با کلک از چنگش درآورد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>