دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نوزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Sumptuous

  [ˈsʌmptʃuəs]

Adjective

very expensive and looking very impressive

پر هزینه، پر خرج، شایگان، مجلل، باشکوه

Synonyms

luxurious, rich, grand, expensive, superb, magnificent, costly, splendid, posh, gorgeous, lavish, extravagant, plush, opulent, palatial, ritzy, de luxe, splendiferous

Antonyms

mean, basic, plain, cheap, inexpensive, shabby, meagre, austere, frugal, wretched, miserly

Examples

A sumptuous meal

یک وعده غذایی مجلل

We dined in sumptuous surroundings.

در محیطی مجلل شام خوردیم.

The interior is decorated in sumptuous reds and golds.

فضای داخلی با رنگ های قرمز و طلایی مجلل تزئین شده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>