Appellation
[ˌæpəˈleɪʃn]Noun
a name or title
نام، عنوان، وجه تسمیه
Synonyms
name, term, style, title, address, description, designation, epithet, sobriquet
Examples
This appellation pleased him.
این نام او را خوشحال کرد.
He did not deserve the appellation "teacher".
او استحقاق عنوان معلمی را نداشت.
The city acquired the appellation "Six Shooter Junction" during a lawless period in the nineteenth century.
این شهر در قرن نوزدهم در یک دوره بی قانونی نام "پیوندگاه شش تفنگدار" را به خود اختصاص داد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.