Cogent
[ˈkəʊdʒənt]Adjective
strongly and clearly expressed in a way that influences what people believe
مجاب کننده، متقاعد کننده، مستدل، قانع کننده
Synonyms
convincing, strong, powerful, effective, compelling, urgent, influential, potent, irresistible, compulsive, forceful, conclusive, weighty, forcible
Examples
Cogent reasons
دلایل قانع کننده
His arguments in defense of free trade were cogent.
استدلالهای او در دفاع از تجارت آزاد مجاب کننده بود.
She put forward some cogent reasons for abandoning the plan.
او دلایل قانع کننده ای برای کنار گذاشتن این طرح ارائه کرد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.