Panacea
[ˌpænəˈsiːə]Noun
something that will solve all the problems of a particular situation
داروی همهی دردها، نوش دارو، همه درمان، علاج قطعی، حلال مسائل
Synonyms
cure-all, elixir, nostrum, heal-all, sovereign remedy, universal cure
Examples
Money is not the panacea that you think!
پول آنطور که تو فکر میکنی حلال مشکلات نیست!
Technology is not a panacea for all our problems.
تکنولوژی حلال همه ی مشکلات ما نیست.
There is no single panacea for the problem of unemployment.
هیچ درمان واحدی برای معضل بیکاری وجود ندارد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.