دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و هشت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Panacea

  [ˌpænəˈsiːə]

Noun

something that will solve all the problems of a particular situation

داروی همه‌ی دردها، نوش دارو، همه درمان، علاج قطعی، حلال مسائل

Synonyms

cure-all, elixir, nostrum, heal-all, sovereign remedy, universal cure

Examples

Money is not the panacea that you think!

پول آنطور که تو فکر می‌کنی حلال مشکلات نیست!

Technology is not a panacea for all our problems.

تکنولوژی حلال همه ی مشکلات ما نیست.

There is no single panacea for the problem of unemployment.

هیچ درمان واحدی برای معضل بیکاری وجود ندارد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>