Idyllic
[aɪˈdɪlɪk]Adjective
peaceful and beautiful; perfect, without problems
ساده و دلپذیر، آرام با صفا، روستا سان، خوش منظر، عاشقانه، عشقی، وابسته به یا همانند شعر کوتاه روستایی یا حماسی، چامهای
Synonyms
heavenly, idealized, ideal, charming, peaceful, pastoral, picturesque, rustic, Utopian, halcyon, out of this world, unspoiled, arcadian
Examples
Don't you think that sounds idyllic?
آیا فکر نمی کنید که به نظر ساده و دلپذیر می رسد؟
Their cottage is in an idyllic rural setting.
کلبه آنها در یک محیط روستایی آرام و خوش منظر است.
The film was shot in an idyllic setting in one of the wine valleys of France.
فیلم مورد نظر در محیطی شاعرانه در یکی از دره های شراب خیز فرانسه تصویر برداری شد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.