Decorum
[dɪˈkɔːrəm]Noun
polite behavior that is appropriate in a social situation
ادب، ادبمندی، نزاکت، نیکرفتاری، رعایت احترام
Synonyms
propriety, decency, etiquette, breeding, protocol, respectability, politeness, good manners, good grace, gentility, deportment, courtliness, politesse, punctilio, seemliness
Antonyms
impropriety, rudeness, bad manners, churlishness, unseemliness, impoliteness, indecorum
Examples
Her husband was a model of decorum.
شوهر او نمونهی ادب و معرفت بود.
I hope you will behave with decorum at the funeral.
امیدوارم در مراسم تشییع جنازه با ادب و نزاکت رفتار کنید.
She behaves with decorum.
او با ادب رفتار می کند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.