دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Spurious

  [ˈspjʊriəs]

Adjective

false, although seeming to be real or true, based on false ideas or ways of thinking

دروغین، کاذب، قلابی، جعلی، ساختگی

Synonyms

false, bogus, sham, pretended, artificial, forged, fake, mock, imitation, simulated, contrived, pseudo, counterfeit, feigned, ersatz, specious, unauthentic, phoney or phony

Antonyms

real, genuine, valid, authentic, sound, legitimate, honest, bona fide, kosher, dinkum, unfeigned

Examples

Spurious coins

سکه‌های قلابی

Spurious documents

اسناد جعلی

The expert pointed out the spurious signature in the corner of the painting.

کارشناس به امضای جعلی گوشه تابلو اشاره کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>