Innocuous
[ɪˈnɑːkjuəs]Adjective
not intended or likely to offend or upset anyone
بیغرضانه
not harmful or dangerous
بیضرر، بیخطر، بیزیان، نازیانبخش، بیآسیب، بیآزار
Synonyms
harmless, safe, innocent, inoffensive, innoxious
Examples
An innocuous insect
حشرهی بیآزار
An innocuous snake
مار بی زهر
Numerous tests have proven that this substance is innocuous.
آزمایشهای متعدد ثابت کردهاند که این ماده بیزیان است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.