Surfeit
[ˈsɜːrfɪt]Noun
an amount that is too large
زیادتی، زیادگی، افراط، (عامیانه) یک دنیا، یک عالمه، زیاده روی، زیاده خوری، زیاده نوشی، پر خوری، شکم بارگی
Synonyms
excess, plethora, glut, satiety, overindulgence, superabundance, superfluity
Antonyms
want, lack, shortage, deficiency, scarcity, dearth, shortness, insufficiency
Examples
A surfeit of fatty foods
زیادهروی در غذاهای پر چربی
A surfeit of compliments
افراط در تعارف
There is a surfeit of managers in the company.
تعداد زیادی از مدیران در این شرکت وجود دارند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.