Strident
[ˈstraɪdnt]Adjective
having a loud, rough and unpleasant sound
(صدا) خشن، گوشخراش
aggressive and determined
بلند آوا، پرجنجال، پرخاش آمیز
Synonyms
forceful, offensive, hostile, belligerent, pugnacious, destructive, quarrelsome, harsh, jarring, grating, clashing, screeching, raucous, shrill, rasping, jangling, discordant, clamorous, unmusical, stridulant, stridulous
Antonyms
soft, quiet, sweet, gentle, soothing, mellow, harmonious, mellifluous, dulcet
Examples
The students' strident protests
اعتراضات جنجال آمیز دانشجویان
The strident voice of that preacher
صدای گوشخراش آن واعظ
We could hear the strident voices of a mob approaching.
ما می توانستیم صدای گوشخراش جمعیتی را که نزدیک می شد بشنویم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.