Deleterious
[ˌdeləˈtɪriəs]Adjective
harmful and damaging
زیانکار، زیانبخش، آسیبآور، مضر، آسیبگر
Synonyms
harmful, bad, damaging, destructive, detrimental, hurtful, pernicious, ruinous, prejudicial, injurious
Examples
Petty crime is having a deleterious effect on community life.
جرایم کوچک تأثیر مخربی بر زندگی اجتماعی دارد.
Children should be informed of the deleterious effects of alcohol.
بچهها را باید به پیامدهای زیانبخش الکل آگاه کرد.
These drugs have a proven deleterious effect on the nervous system.
این داروها اثرات مضر ثابت شده بر روی سیستم عصبی دارند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.