Efficacy
[ˈefɪkəsi]Noun
the ability of something to produce the results that are wanted
(تاثیر دلخواه) اثر، فایده، ثمربخشی
Synonyms
effectiveness, efficiency, power, value, success, strength, virtue, vigour, use, usefulness, potency, fruitfulness, productiveness, efficaciousness
Examples
The efficacy of these curative measures is still in doubt.
فایدهی این اقدام های درمانی هنوز مورد شک است.
The new drugs have greater efficacy than the earlier ones.
داروهای جدید اثربخشی بیشتری نسبت به داروهای قبلی دارند.
Recent medical studies confirm the efficacy of a healthier lifestyle.
مطالعات پزشکی اخیر اثربخشی یک سبک زندگی سالم را تایید می کند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.