Divulge
[daɪˈvʌldʒ]Verb
to give somebody information that is supposed to be secret
آشکار ساختن، آگاهی دادن، فاش کردن، افشا کردن، برملا کردن، افشاگری، پردهدری کردن، رو کردن
Synonyms
make known, tell, reveal, publish, declare, expose, leak, confess, exhibit, communicate, spill, disclose, proclaim, betray, uncover, impart, promulgate, let slip, blow wide open, get off your chest, cough, out, spill your guts about
Antonyms
hide, conceal, keep secret
Examples
She did not divulge her age.
آن زن سن خود را افشا نکرد.
He divulged their secrets to me.
او اسرار آنان را برایم فاش کرد.
She refused to divulge the information.
او از افشای اطلاعات خودداری کرد.
Police refused to divulge the identity of the suspect.
پلیس از افشای هویت مظنون خودداری کرد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.