Nullify
[ˈnʌlɪfaɪ]Verb
to make something such as an agreement or order lose its legal force
(حقوق) باطل کردن، بی ارزش کردن، ملغی کردن، کان لم یکن کردن، لغو کردن، بلا اعتبار کردن
to make something lose its effect or power
خنثی کردن، بی اثر کردن، نهست کردن
Synonyms
invalidate, quash, revoke, render null and void, abolish, void, repeal, rescind, annul, abrogate
Antonyms
authorize, confirm, endorse, ratify, validate
Examples
His claim was nullified by the court.
دادگاه ادعای او را باطل کرد.
We tried to nullify the enemy's propaganda.
کوشیدیم که تبلیغات دشمن را خنثی کنیم.
Judges were unwilling to nullify government decisions.
قضات حاضر به ابطال تصمیمات دولت نبودند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.