Taut
[tɔːt]Adjective
stretched tightly, showing that you are anxious or tense
(طناب یا سیم و غیره) کشیده، سفت، تنگ
(of a person or their body) with hard muscles; not fat
(عضلات و اعصاب) پرتنش، کشیده، فشرده
(of a piece of writing, etc.) carefully written with no unnecessary parts in it
مرتب، منظم، تروتمیز، رفت و روب شده
Synonyms
tense, rigid, tight, stressed, stretched, strained, flexed, fraught, drawn, drained, sapped, uptight
Antonyms
relaxed, loose, slack
Examples
A taut smile
لبخند زورکی
Taut nerves
اعصاب تحت فشار
A taut ship
کشتی تروتمیز
A bowstring must be taut.
زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.