Prevarication
[prɪˌværɪˈkeɪʃn]Noun
the act of not giving a direct answer to a question in order to hide the truth
حرف دو پهلو، دروغ گویی، اطناب، درازگویی، دوپهلوگویی
Synonyms
evasion, lies, deception, pretence, deceit, quibbling, misrepresentation, falsehood, untruth, falsification, equivocation, cavilling
Examples
She accused him of prevarication.
او را به دروغ گویی متهم کرد.
The report was full of lies and prevarications.
گزارش مملو از دروغ و دوپهلوگویی بود.
After months of prevarication, the political decision had at last been made.
پس از ماه ها حرف های دوپهلو، در نهایت تصمیم سیاسی گرفته شد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.