دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس بیستم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Devour

  [dɪˈvaʊər]

Verb

eat hungrily; absorb completely; take in greedily OR to eat all of something quickly, especially because you are very hungry

با ولع‌ خوردن، بلعیدن، اوباردن، اوباشتن، لمباندن، کاملاً جذب کردن، حریصانه‌ جذب کردن

​to read or look at something with great interest and enthusiasm

(با ولع) گوش کردن، نگریستن، دریافتن، سراپای وجود کسی را فراگرفتن

to destroy somebody/something

(با خشونت و شدت) نابود کردن، در کام خود فرو بردن، فراگرفتن

Synonyms

eat, consume, swallow, bolt, dispatch, cram, stuff, wolf, hoover, gorge, gulp, gobble, guzzle, polish off, pig out on, enjoy, go through, absorb, appreciate, take in, relish, drink in, delight in, revel in, be preoccupied with, feast on, be engrossed by, read compulsively or voraciously

Examples

It was a horrid sight to see the lion devour the lamb.

دیدن شیر در حال بلعیدن گوسفند، منظره ی ترسناکی‌ بود.

The animal doctor was pleased to see the terrier devour the dog food.

دامپزشک‌ خوشحال بود که‌ می‌دید «تریر» غذای مخصوص سگ‌ می‌خورد.

My aunt devours four or five mystery books each week.

خاله‌ی من‌، هر هفته‌ چهار یا پنج‌ داستان اسرارآمیز می‌خواند.

Curiosity devoured her.

کنجکاوی سراپای وجودش را فرا گرفت.

Children devour fairy tales.

بچه‌ها کشته و مرده داستان‌های جن و پری هستند.

The lion devoured the mouse.

شیر موش را بلعید.

He devoured the food on his plate.

خوراک روی بشقابش را با ولع خورد.

The building was devoured by fire.

ساختمان در کام آتش فرو رفت.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>