Homicide
[ˈhɑːmɪsaɪd]Noun
a killing of one human being by another; murder OR the act of killing another person, especially when it is a crime
کشتن انسانی توسط انسانی دیگر، قتل، آدم کشی، قتل نفس، آدم کش
Synonyms
murder, killing, manslaughter, slaying, bloodshed
Examples
The police were baffled as to who was responsible for the homicide.
پلیس گیج شده بود که چه کسی مسئول قتل است.
It took a crafty person to get away with that homicide.
فرد زیرکی را میطلبید که از مجازات قتل فرار کند.
News of the homicide quickly circulated through our vicinity.
خبر قتل به سرعت در سراسر محلهی ما پخش شد.
Vehicular homicide
آدمکشی توسط اتومبیل (تصادف منجر به مرگ)
The homicide was captured.
آدمکش را دستگیر کردند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.