دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و چهار ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Temperate

  [ˈtempərət]

Adjective

(of a climate or region) having a mild temperature without extremes of heat or cold

نه‌ زیاد داغ و نه‌ زیاد سرد، (آب و هوا) معتدل، دادوند، معتدله، ملایم‌

behaving in a calm way and with control

میانه‌رو، ملایم

Synonyms

mild, moderate, balmy, fair, cool, soft, calm, gentle, pleasant, clement, agreeable, dispassionate, self-controlled, stable, reasonable, sensible, composed, equable, even-tempered, self-restrained, abstemious, continent, sober, abstinent

Antonyms

severe, extreme, harsh, intemperate, inclement, torrid, wild, uncontrolled, unrestrained, undisciplined, intemperate, unreasonable, immoderate, excessive, prodigal, inordinate

Examples

The United States is mostly in the North Temperate Zone.

اکثر ایالات متحده ی آمریکا در منطقه‌ی معتدل شمالی‌ قرار دارد.

All students received the appeal to be temperate and not to jump to conclusions in judging the new grading system.

از دانش‌ آموزان خواسته‌ شد که‌ آرام باشند و در مورد سیستم‌ نمره دهی‌ جدید زود به‌ نتیجه‌ نرسند.

Mrs. Rollins commended her class for their temperate attitude when she announced the extra assignment.

خانم‌ «رالینز» شاگردان کلاسش‌ را بخاطر برخورد ملایمش‌ هنگام اعلام تکالیف‌ اضافی‌ تحسین‌ کرد.

A temperate reply

پاسخ ملایم

The temperate climate of Shiraz

هوای معتدل شیراز

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>