دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و پنج ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Cinema

  [ˈsɪnəmə]

Noun

a building in which films are shown

(بیشتر در انگلستان) سینما، سالن یا ساختمان سینما

when you go to the cinema or to the movies, you go to a cinema to see a film

فیلم‌های سینما (به طور کلی)، فیلم سینمایی

films as an art or an industry

هنر فیلم پردازی، هنر سینمایی

Synonyms

pictures, movies, picture-house, flicks, big screen, motion pictures, silver screen, films

Examples

Censors have developed a rating system for the cinema.

سانسورچی‌ ها، نظام درجه‌ بندی را در سینما پدید آورده اند.

Today’s cinema is full of homicides and violence.

سینمای امروز سرشار از قتل‌ و خشونت‌ است‌.

A best-seller is often the source of cinema stories.

یک‌ کتاب پرفروش اغلب‌ منشأ فیلم‌های سینمایی‌ است‌.

To go to the cinema

سینما رفتن

Films made for the cinema and for T.V.

فیلم‌هایی که برای سینما و تلویزیون درست شده است.

One of the greatest works of Hollywood cinema

یکی از بهترین آثار سینمای هالیود

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>