دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و شش ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Tempest

  [ˈtempɪst]

Noun

violent storm with much wind

طوفان خشن‌ با باد زیاد، توفان (به ویژه باد شدید همراه با برف یا باران)

a violent commotion, disturbance, or tumult

اغتشاش و آشفتگی‌ خشونت‌ آمیز، جوش و خروش، هیاهو، غلغله، آشوب

Synonyms

storm, hurricane, gale, tornado, cyclone, typhoon, squall, furore, disturbance, upheaval, uproar, ferment, commotion, tumult

Antonyms

peace, quiet, calm, serenity, tranquillity, stillness

Examples

The tempest drove the ship on the rocks.

توفان، کشتی‌ را به‌ سمت‌ صخره ها حرکت‌ داد.

Following the weather report of the approaching tempest, we were prompted to seek immediate shelter.

به‌ دنبال گزارش هواشناسی‌ در مورد نزدیک‌ شدن توفان، برآن شدیم‌ پناهگاهی‌ فوری پیدا کنیم‌.

When Mr. Couche saw that a tempest was brewing over the issue, he hastily called a meeting.

وقتی‌ آقای »کچ‌» متوجه‌ شد که‌ بر سر موضوع، اغتشاشی‌ در حال وقوع است‌، شتابزده جلسه‌ای تشکیل‌ داد.

A tempest of tears

توفانی از اشک

A political tempest

جوش و خروش سیاسی

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>