Tempest
[ˈtempɪst]Noun
violent storm with much wind
طوفان خشن با باد زیاد، توفان (به ویژه باد شدید همراه با برف یا باران)
a violent commotion, disturbance, or tumult
اغتشاش و آشفتگی خشونت آمیز، جوش و خروش، هیاهو، غلغله، آشوب
Synonyms
storm, hurricane, gale, tornado, cyclone, typhoon, squall, furore, disturbance, upheaval, uproar, ferment, commotion, tumult
Antonyms
peace, quiet, calm, serenity, tranquillity, stillness
Examples
The tempest drove the ship on the rocks.
توفان، کشتی را به سمت صخره ها حرکت داد.
Following the weather report of the approaching tempest, we were prompted to seek immediate shelter.
به دنبال گزارش هواشناسی در مورد نزدیک شدن توفان، برآن شدیم پناهگاهی فوری پیدا کنیم.
When Mr. Couche saw that a tempest was brewing over the issue, he hastily called a meeting.
وقتی آقای »کچ» متوجه شد که بر سر موضوع، اغتشاشی در حال وقوع است، شتابزده جلسهای تشکیل داد.
A tempest of tears
توفانی از اشک
A political tempest
جوش و خروش سیاسی
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما