Amend
[əˈmend]Verb
change for the better; correct: change OR to change a law, document, statement, etc. slightly in order to correct a mistake or to improve it
بهتر کردن، بهبود بخشیدن، اصلاح کردن یا شدن، بهساختن، تغییر دادن، رفع اشتباه کردن، عیوب را رفع کردن، غلط گیری کردن، چک و اصلاح کردن، (در مورد لوایح قانونی و غیره) اصلاح کردن، تجدید نظر کردن
Synonyms
change, improve, reform, fix, correct, repair, edit, alter, enhance, update, revise, modify, remedy, rewrite, mend, rectify, tweak, ameliorate, redraw, rebrand
Examples
It is time you amended your ways.
وقت آن است که رفتارت را اصلاح کنی.
Each time they amended the plan, they made it worse.
هر بار که طرح را اصلاح کردند، آن را بدتر کردند.
Rather than amend the club’s constitution again, let us discard it and start afresh.
به جای اصلاح مجدد اساسنامهی باشگاه، بهتر است این اساسنامه را دور بیندازیم و از نو شروع کنیم.
She smiled, trying to amend her last statement.
او کوشید که حرفهای قبلی خود را با لبخندی بهبود بخشد.
The teacher told a student, "you must amend your ways!"
معلم به شاگردی گفت ((باید رفتار خود را اصلاح کنی!))
The universal education bill which has been amended twice.
لایحهی آموزش همگانی که تاکنون دوبار اصلاح شده است.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما