دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس چهل و دو ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Amend

  [əˈmend]

Verb

change for the better; correct: change OR to change a law, document, statement, etc. slightly in order to correct a mistake or to improve it

بهتر کردن، بهبود بخشیدن، اصلاح کردن یا شدن، بهساختن، تغییر دادن، رفع اشتباه کردن، عیوب را رفع کردن، غلط گیری کردن، چک و اصلاح کردن، (در مورد لوایح قانونی و غیره) اصلاح کردن، تجدید نظر کردن

Synonyms

change, improve, reform, fix, correct, repair, edit, alter, enhance, update, revise, modify, remedy, rewrite, mend, rectify, tweak, ameliorate, redraw, rebrand

Examples

It is time you amended your ways.

وقت‌ آن است‌ که‌ رفتارت را اصلاح کنی‌.

Each time they amended the plan, they made it worse.

هر بار که‌ طرح را اصلاح کردند، آن را بدتر کردند.

Rather than amend the club’s constitution again, let us discard it and start afresh.

به‌ جای اصلاح مجدد اساسنامه‌ی باشگاه، بهتر است‌ این‌ اساسنامه‌ را دور بیندازیم‌ و از نو شروع کنیم‌.

She smiled, trying to amend her last statement.

او کوشید که حرف‌های قبلی خود را با لبخندی بهبود بخشد.

The teacher told a student, "you must amend your ways!"

معلم به شاگردی گفت ((باید رفتار خود را اصلاح کنی!))

The universal education bill which has been amended twice.

لایحه‌ی آموزش همگانی که تاکنون دوبار اصلاح شده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>