دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته شانزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Amorous

  [ˈæmərəs]

Adjective

showing sexual desire and love towards somebody

عاشق پیشه، عشق دوست، حشری، عاشق، شیفته، عاشقانه

Synonyms

loving, in love, tender, passionate, fond, erotic, affectionate, ardent, impassioned, doting, enamoured, lustful, attached, lovesick, amatory

Antonyms

cold, distant, indifferent, aloof, frosty, frigid, unfeeling, passionless, undemonstrative, stand-offish, unloving

Examples

Amorous look

نگاه عاشقانه

Amorous poems

اشعار عاشقانه

Tirdad was an amorous youth.

تیرداد جوانی عاشق پیشه بود.

Amorous of intrigue and backbiting

عاشق دسیسه و غیبت کردن از دیگران

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>