دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سوم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Annual

  [ˈænjuəl]

Noun

​a book, especially one for children, that is published once a year, with the same title each time, but different contents

(کتاب یا مجله) سالنامه، سالی یک بار

any plant that grows and dies within one year or season

(گیاه‌شناسی) تک‌ساله، سالپای، یکسال‌زی

Synonyms

almanac, yearbook, guide, handbook, guidebook, workbook

Examples

Annual ring

چنبر سالیانه، حلقه‌ی سالیانه

Annual plants

گیاهان یکسال‌زی

This magazine is annual.

این مجله هر سال یک بار چاپ می‌شود.

Annual

  [ˈænjuəl]

Adjective

once a year

سالی‌ یکبار

something that appears yearly or lasts for a year

چیزي که‌ هر ساله‌ پدیدار می‌شود یا به‌ مدت یک‌ سال طول می‌کشد، سالانه‌

Synonyms

yearly, once a year, yearlong, anniversary, each year, every year

Examples

The annual convention of musicians takes place in Hollywood.

همایش‌ سالیانه‌ موسیقیدان‌ها در هالیوود صورت می‌گیرد.

The publishers of the encyclopedia put out a book each year called an annual.

ناشران دایره المعارف هر سال کتابی‌ را منتشر می‌کنند که‌ سالنامه‌ نامیده می‌شود.

Plants that live only one year are called annuals.

گیاهانی‌ که‌ فقط‌ یک‌ سال عمر می‌کنند، یک‌ ساله‌ نامیده می‌شوند.

They meet annually.

آنها هر سال (سالی یک بار) ملاقات می‌کنند.

The annual meeting of the board of directors

نشست سالیانه‌ی هیئت مدیره

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>