Annual
[ˈænjuəl]Noun
a book, especially one for children, that is published once a year, with the same title each time, but different contents
(کتاب یا مجله) سالنامه، سالی یک بار
any plant that grows and dies within one year or season
(گیاهشناسی) تکساله، سالپای، یکسالزی
Synonyms
almanac, yearbook, guide, handbook, guidebook, workbook
Examples
Annual ring
چنبر سالیانه، حلقهی سالیانه
Annual plants
گیاهان یکسالزی
This magazine is annual.
این مجله هر سال یک بار چاپ میشود.
Annual
[ˈænjuəl]Adjective
once a year
سالی یکبار
something that appears yearly or lasts for a year
چیزي که هر ساله پدیدار میشود یا به مدت یک سال طول میکشد، سالانه
Synonyms
yearly, once a year, yearlong, anniversary, each year, every year
Examples
The annual convention of musicians takes place in Hollywood.
همایش سالیانه موسیقیدانها در هالیوود صورت میگیرد.
The publishers of the encyclopedia put out a book each year called an annual.
ناشران دایره المعارف هر سال کتابی را منتشر میکنند که سالنامه نامیده میشود.
Plants that live only one year are called annuals.
گیاهانی که فقط یک سال عمر میکنند، یک ساله نامیده میشوند.
They meet annually.
آنها هر سال (سالی یک بار) ملاقات میکنند.
The annual meeting of the board of directors
نشست سالیانهی هیئت مدیره
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما