Appalled
[əˈpɔːld]Adjective
feeling or showing horror at something unpleasant or wrong
رنگ از رو پریده، ترسیده، وحشت زده، مات و مبهوت، بسیار شوک زده و ناراحت، بهت زده، شوکه شدن از دیدن چیزی ناخوشایند
Synonyms
horrified, shocked, stunned, alarmed, frightened, scared, terrified, outraged, dismayed, daunted, astounded, unnerved, disquieted, petrified, disheartened
Examples
An appalled expression/silence
یک بیان/سکوت وحشت زده
We watched appalled as the child ran in front of the car.
ما مات و مبهوت نگاه كرديم كه بچه جلوی ماشين دويد.
They were appalled at the waste of recyclable material.
آنها از هدر رفتن مواد قابل بازیافت بسیار شوکه شده بودند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.