Artifice
[ˈɑːrtɪfɪs]Noun
the clever use of tricks to cheat somebody
تردستی، زبردستی، مهارت، هنرمندی، تمهید، ترفند، حقه، نیرنگ، حیله، مکر، گولزنی
Synonyms
cunning, scheming, trick, device, craft, tactic, manoeuvre, deception, hoax, expedient, ruse, guile, trickery, duplicity, subterfuge, stratagem, contrivance, chicanery, wile, craftiness, artfulness, slyness, machination, cleverness, skill, facility, invention, ingenuity, finesse, inventiveness, deftness, adroitness
Examples
They saw through his artifice.
به حیلهی او پیبردند.
The art and artifice of Shakespeare's plays
هنر و مهارت نمایشنامههای شکسپیر
Pretending to faint was merely (an) artifice.
تظاهر به غش کردن صرفاً (یک) حقه و نیرنگ بود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.