دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و دو ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Artifice

  [ˈɑːrtɪfɪs]

Noun

​the clever use of tricks to cheat somebody

تردستی، زبردستی، مهارت، هنرمندی، تمهید، ترفند، حقه، نیرنگ، حیله، مکر، گولزنی

Synonyms

cunning, scheming, trick, device, craft, tactic, manoeuvre, deception, hoax, expedient, ruse, guile, trickery, duplicity, subterfuge, stratagem, contrivance, chicanery, wile, craftiness, artfulness, slyness, machination, cleverness, skill, facility, invention, ingenuity, finesse, inventiveness, deftness, adroitness

Examples

They saw through his artifice.

به حیله‌ی او پی‌بردند.

The art and artifice of Shakespeare's plays

هنر و مهارت نمایشنامه‌های شکسپیر

Pretending to faint was merely (an) artifice.

تظاهر به غش کردن صرفاً (یک) حقه و نیرنگ بود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>